سرزمین رویاها پارت 6

شاید شبم بدم چون کلاس ششم هستم درسام سخته و وقت ندارم ولی هر روز دویا سه پارت بدم تازه این بیشتر از همس 1000 تا کاراکتر
برو ایدامه
💞سرزمین رویاها 💞
💜 P6💦
💙 از زبان جلاردین💙
هوف راحت شدم باید نقشه ای برای فرار بکشم. هوم این پسره رو باید گول بزنم 😈 یه فکریم به سرم زده هاهاها خوب الان باید اجراش کنم.
جلاردین:ام تاکی شما چه قدرتی داری
تاکی:قدرتی که به گربه تبدیل میشم 😺
جلاردین:وای! میدونی چرا جادوگر منو آورده تو قصر خودش؟
تاکی: نه چرا؟
جلاردین : ام خوب داستان از اینجاست که من قدرت آرزو کردن دارم از اونجاییم که جادوگر میدونه برای همین من رو آورده اینجا تا آرزو کنم همسر و دخترش زنده شن خوب منم نتوستم گفتم فقط یه معجون است
این شیشه همون معجون است. خوب وقتی رسیدیم
تو باید این معجونو تو دهنشون بریزی.
تاکی: خوب بعد تو چیکار میکنی
جلاردین : خب تو باید به من کمک کنی که فرار کنم معلوم بود سوفیا نمیذاره من برم قصرم.
💖 از زبان سوفیا 💞
خوب پس میخواد سر بادیگارد من کلاه بذاره (توجه داره از دوریبینی که تو باغ کار شده میبینه حتی صداهم میشنوه) خوب پس پدر و مادرشو دیگه نمیتونه ببینه هاهاها)
تاکی:خب باشه کمکت میکنم. عه رسیدیم پشت بوته هاس
💙 از زبان جلاردین 💙
وای اینجا چقدر قشنگه چمن صاف گل های سفیدو صورتی. چی وای نه این چرا یه دفعه اینجا ظاهر شد....